بدون عنوان
سلام فرشته كوچولوم طاهاگلي امروز جمعه شانزدهم آبانماه سال 93 سه ماه و بيست و هشت روزه كه بدنيا اومدي و پس فردا چهار ماهت تموم ميشه و انشاالله ميري ماه پنجم. سه شنبه همانطور كه گفته بودم روز عاشورا بود و رفتيم خونه عزيز و مراسم شبيه خواني و نذرماماني و عزيز هم ادا كرديم و خداوند انشاالله قبول كنه.بايد بگم خونه پدربزرگت يعني خونه پدربابايي اونقدر گريه ميكردي كه نمي تونست ماماني آرومت كنه علتشو نمي دونم ولي تا حالا انقدر گريه نكرده بودي اونقدر اشك از چشمان نازت سرازيرشد كه ماماني فقط ميخواست ازاونجا ببرتت هر چي به بابايي ز مي زدم ج نميداد بالاخره اومد و شما يكم آروم شدي بغل بابايي فكر كنم اونارو نميشناختي به همين خاطر تا رفتي بغل مامان...
نویسنده :
ديلا
21:38