امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1393/7/22 8:01
نویسنده : ديلا
67 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيزدل ماماني

طاهاجونم

 امروز سه شنبه چهار روزه كه رفتي تو ماه چهارم.(93/07/22)چندروز بود اينترنت قطع بود بخاطر اينكه بايد تمديد ميشد. امروز صبح اصلا خوابم نبرد بعد اينكه تو خوابيدي گفتم يه سر به وبلاگت بزنم آخه اينترنت قطع بود و ماماني خيلي دلتنگ بود كه به وبلاگت سرنزده.

پنجشنبه هفته گذشته كه دهم مهر ميد و دكترمعصومي برديمت بخاطر شير نخوردنت ماماني يادش رفت از دكتر بپرسه كه يه مدته از چشاي جيگرش اشك سرازير ميشه خودبخود تا اينكه شنبه 93/07/19 منو بابايي خيلي نگرانت شديم و باز برديمت دكتر. تقريبا هشت روز از بردنت به دكتر مي گذشت و دكتر گفت كه سوراخ لبه چشات ريزه و نميذاره آبش به بينيت برسه چون با بيني هم در ارتباط هستند و دو تا قطره نوشت كه روزي ده بار اون يكي رو با فاصله نيم ساعت بريزيم چشمات و گفت اگه خوب نشد بعد دو هفته بيارينش.خدا رو شكر كه چيز ديگري نبود و دكتر دوباره وزنت كرد و گفت 7/5 كيلو شدي و گفت خوب پيش رفتي بعد هشت روز خيلي خوبه ولي تو پروندت قبلا 7/200 دكتر نوشته اما خودش مي گفت 7 كيلو پس با اين حساب تو يه هفته 300 گرم اضافه كردي قربون شكل ماهت برم.هر روز قطره ها رو چشمات ميريزه ماماني و گاهي وقتها كه تو خواب ناز هستي ماماني مجبور ميه چشاتو باز كنه و بريزه چون دكترت گفته كه حتي تو خواب هم بريزين و زود زود بريزين...

ببخش عزيزدلم كه تو خواب اذيت ميشي وقتي قطره ها رو ميريزم چشات...الان بيدار شدي پس تاروز ديگه....بوس بوس ماماني

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد