امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

سلام عزيزدل ماماني طاهاجونم  امروز سه شنبه چهار روزه كه رفتي تو ماه چهارم.(93/07/22)چندروز بود اينترنت قطع بود بخاطر اينكه بايد تمديد ميشد. امروز صبح اصلا خوابم نبرد بعد اينكه تو خوابيدي گفتم يه سر به وبلاگت بزنم آخه اينترنت قطع بود و ماماني خيلي دلتنگ بود كه به وبلاگت سرنزده. پنجشنبه هفته گذشته كه دهم مهر ميد و دكترمعصومي برديمت بخاطر شير نخوردنت ماماني يادش رفت از دكتر بپرسه كه يه مدته از چشاي جيگرش اشك سرازير ميشه خودبخود تا اينكه شنبه 93/07/19 منو بابايي خيلي نگرانت شديم و باز برديمت دكتر. تقريبا هشت روز از بردنت به دكتر مي گذشت و دكتر گفت كه سوراخ لبه چشات ريزه و نميذاره آبش به بينيت برسه چون با بيني هم در ارتباط هستند و د...
22 مهر 1393

بدون عنوان

سلام عشق ماماني و بابايي طاها گلي امروز دوشنبه (93/07/14)درست سه ماهه متولد شدي.اما اگه با ماه حساب كنم انشاالله هجدهم ميري ماه چهارم. پنجشنبه كه بابايي مرخصي گرفته بود و برديمت دكتر معصومي بخاطر شير نخوردنت بعد دكتر كه خونه رفتيم و بابايي هم رفت اداره، شب نميخواستي شير بخوري و با گفته دكتر بردمت اتاق خواب و يه كم تاريك شد و يه كم خوردي و خوابيدي و نصف شب هم كه با حالت خواب شير مي خوري خوب مي خوري. راستي دكتر گفت 7 كيلو شدي و گفت با اينكه يه هفته ميشه شير نمي خوردي وزنت خوب پيش ميره يعني نرماله خداروشكر. جمعه كه صبح شدو بابايي اومد خونه شماهم كه طبق معمول زود بيدار ميشي تا اومدن بابايي دوباره هوشيار شدي و شير نخوردي و بابايي رفت چاد...
14 مهر 1393

بدون عنوان

سلام كوچولوي ماماني امروز پنجشنبه (93/07/10) دو ماه و بيست و شش روزه كه به دنيا اومدي.اما اگه با ماه حساب كنيم تا هجدهم مهرهشت روز مونده كه بري توماه چهارم من روزهاي سي ويكم تابستان هم حساب مي كنم. يه هفته شايد هم بيشتر ميشه جيگلي ماماني ديگه روزها شير نميخوره و ماماني به زوربهت شيرميده گاهي وقتا هم ميدوشه و بافنجان و قاشق بهت ميده.ديروز كه اصلا نميخوردي و فقط گريه مي كردي و ماماني هم خيلي نگرانت بود و ناراحت و مضطرب.چون وقتي بغلت ميكنم شيربهت بدم جيغ ميزني به زور ميگيري و ول مي كني و فقط چند دقيقه ميخوري ماماني هم با گريه تو ناراحت ميشه و گريه مي كنه وبه اين و اون ز ميزنه تا علتشو بپرسه وهركسي يه چيزي ميگه . تا اينكه گفتن دماغت افتاده...
10 مهر 1393

بدون عنوان

سلام طاهاجون عزيز دلم امروز يكشنبه (93/06/30) دقيقا دو و نيم ماهه كه متولد شدي و به جمع ماپيوستي و روز به روز دوست داشتني تر و بانمك تر ميشي. با خودت حرف ميزني و قغ قغ ميكني و ميخندي و همه دهنتو باز مي كني جيگر ماماني. بايد بگم بيشتر از همه كس ماماني خوب ميشناسي و بهش ميخندي الهي فداي اون خنده هاي قشنگ و نازت بشم كوچولوي ماماني.البته بابايي هم خوب ميشناسي و باهاش بازي مي كني.با كمك ماماني ميشيني و مي ايستي و قدماي كوچولو برميداري فداي قدماي نازت برم كه زود خسته ميشي تازه  ماماني به شكم روي توپ باشگاه ميذاره و شما سرتو بلند مي كني و اين ور و اون ورو نگاه مي كني جيگركي. از ماه دوم ماماني هر روز اين كارارو باهات انجام ميده تا بتوني زودت...
30 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام عزيزدل ماماني ببخش دوباره يه كم ديرشد آخه يه هفته بود تلمون كلا از مخابرات بخاطر كارهاي فني قطع شده بود نمي تونستم بيام وبلاگ.شنبه گذشته(93/06/22)با بابايي برديمت بهداشت تا واكسنتو بزنن قربونت برم كه چقدر گريه كردي و جيغ و فرياد ميكشيدي و اذيت مي شدي تا سه ساعت حالت خوب بود اما بعد سه ساعت كه ساعت يك ظهر ميشد اثر واكسن شروع شد و بابايي خونه نبود و شما اونقدردادوفرياد و گريه كردي كه ماماني نمي تونست آرومت كنه و خيلي نگرانت بود تا اينكه حوله با يخ گذاشتم روي پاهات يه كم آروم شدي و استامينيوفن هم هر چهار ساعت بهت ميدادم تا تب نكني اونروز خيلي اذيت شدي اما روز بعد يه كم خوب شدي و الان هم ماشاالله خيلي بهتري.قربون جيگرم برم كه دو ماه ديگه...
27 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام عشق ماماني  امروز دو ماه و دو روزت هست.ناز بالام اين روزا خيلي شيطون بلا شديا... روز به روز دوست داشتني تر ميشي و بانمكتر و خوردني تر و تازگي ها داري حرف هم ميزني و ميخندي و سرت هم درست نگه ميداري و اين ورو اون ور مي كني از روز جشنت هنوز تزيين هاي بادكنك و ...مونده و شما هرروز بهشون نگاه مي كني و حرف ميزني...يك دو هفته ميشه كه شبها بعضي وقت ها خوب مي خوابي منظورم اينه كه يه روز ساعت هفت يه روز نه و يه روز يازده دوازده ميخوابي و طبق معمول هميشه سه بيدارميشي و شير ميخواي.وقتي هفت ميخوابي يعني شب يازده پاميشي و شير ميخوري و دوباره مي خوابي البته روزها نميخوابي و به همين خاطر شبها زود ميخوابي.خدا روشكر كه خوابت يه كم خوبتر شده اما ه...
17 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام گل پسرم امروز يكشنبه (93/06/16) رفتي تو ماه سوم...صبح منو بابايي برديمت بهداشت تا واكسنت رو بزنن اما گفتن بايد دو ماه كامل از تزريق واكسن(ب ث ژ )بگذره كه شما پنج روز بعد تولد زدين (93/04/23 دوشنبه).به همين خاطر برگشتيم خونه البته  خانم دكتر كوثري وزن و قد و دور سرت را اندازه گرفت كه به ترتيب 6/400- 60سانتو 39 سانت دور سرت شده بود.قربون بالام جان برم كه رشدش داره خيلي خوب پيش ميره البته ايشاله از اين بهتر هم ميشه اگه جيگلي خوب شير بخوره.. من و بابايي خيلي عاشقتيم عزيز دلم و روز به روز بهت وابسته ميشيم ... بوس بوس نفس ماماني ...
16 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد