امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1394/11/12 0:21
نویسنده : ديلا
68 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم جيگرم طاهاجونم

امروز يكشنبه يازدهم بهمن ماه سال 1394 يكسال و شش ماه و 23 روزت هست و هفت روز ديگه ماه نوزدهمت تموم ميشه وميري انشاالله ماه بيستم.

فكرشو بكن پنج ماه مونده به دومين سال تولدت.چه زود ميگذره روزها و هر روز و لحظه به لحظه مامان داره بزرگ شدنت رو مي بينه.محبت

مامان هميشه قلبش براي شما گل پسرم مي تپه. هر روز بانمك تر و شيطون تر از روزهاي قبل ميشي.

تازه گي ها بهانه گيريهات زياد شده و اداي خاصي درمياري وقتي بهانه مياري خودت روبه زمين مي زني و به پشت دراز مي كشي و لب هات هم به هم فرو مي كني و از خودت صدا درمياري كه با اين كار توجه ما به شما جلب بشه.بالاخره حرف خودت روبه كرسي مي نشوني ديگه...بوس چيكار كنيم يكي يدونه و عزيز دردونه ما هستي.

هفته قبل جمعه كه دوم بهمن ماه ميشد بابايي داشت درس نگاه ميكرد و شما نميذاشتي و ماماني وشما با آژانس رفتيم خونه عمه افسانه تا يكم با كارن بازي كني اولش كارن اسباب بازيهاشونميذاشت شما برداري و يه سيلي هم به شما زد و زدي به گريه ومامان كارن هم به كارن عصباني شد البته اونم نزديك به چهار سالشه و متوجه نيست كه شما ني ني هستي و كوچولوي نازك نارنجي.اما بعدش باهم دوست شدين و باهم بازي ميكردين طوري كه نميخواستي برگردي خونمون.

جمعه قبل كه 25 ام دي ميشد بابايي ماشينمونو فروخته به همكارش و تا حالا پياده هستيم.اين جمعه كه هشتم بهمن ماه ميشد بابايي كنكور دكترا داشت و پنجشنبه كه خونه بود و ميخواست يكم درس نگاه كنه شما نميذاشتي و هي كتاب رو از دستش مي گرفتي. تا اينكه ماماني گفت بريم با هادي پسرخاله بازي كني تا بابايي هم به درساش برسه.

خونه خاله كه رسيديم شما رفتيم مستقيم سراغ اسباب بازيهاي هادي. بعد از ظهر ماماني با خاله رفتن آرايشگاه خاله و شما باهادي جون مشغول بازي شدين تا اينكه اومديم ديديم شما و هادي ناناي كردين وپيش هم خوابيدين . اين اولين بار بود كه بدون ماماني و شير خوابيدي و فكركنم خيلي خسته شده بودين انقدر بازي كرده بودين آخه از صبح نخوابيده بودي.

دوشنبه وسه شنبه و چهار شنبه هفته پيش برف سنگيني تو شهرمون باريد وخدا رو هزار مرتبه شكر مي كنيم كه حداقل برف اومد اخه يه بار فقط آذرماه برف باريده بود و ازاون موقع فقط بعضي موقع بارون مي اومد. البته تو فصل زمستون جاي تعجب داره بارون.چشمکزبان

يكم خنده داره نه..زیباسوال

تقريبا حدود دو سه ساله شهرمون برف زياد نمي باره البته مي مونه عيد يكم مي باره.

اما الان يك هفته ميشه همه جاسفيد پوش شده.

بايد بگم كلمات رو خيلي خوب داري ياد ميگيري و باخودت هم بعضي وقتها زمزمه مي كني.

محله گل و بلبل كه هر روز ساعت شش بعد از ظهر نشون ميده و عمو پورنگ با بچه ها بازي مي كنه و برنامه براي بچه ها اچرا ميكنه شماخيلي اين برنامه رودوست داري بايد بگم خيلي عاشقش هستي و يادت كه مي افته صبح يا ظهر و..همش ميگي بلوبلو محبت

قربون اون بلو گفتنت برم الهي كه چقدر ناز مي گي اما ماماني رو هي كلافه مي كني كه بلو بلو.آخه كوچولوي ماماني هنوز نميدونه بلو سر وقت نشون ميده و ماماني برات ميگه شب نشون ميده اما شما هي پافشاري مي كني رو كلمه بلو كه همين الان بايد نشون بده و كنترل هم مياري به ماماني ميدي تا بزنه شبكه بلو....

البته توگوشي بابايي ضبط كرديم اما وقتي بابايي خونه نيست و بلو يادت مي افته مامان رو يه كم اذيت مي كني.

اما خب ماماني هم يه جوري سرتو با يه چيزديگه گرم ميكنه تا شما يادت بره. تازگي ها يه مداد دستت مي گيري و شروع مي كني به نوشتن ونقاشي كشيدن.بعضي موقع ها هم انقدر غرق مي شي كه تعجب مي كنم شايد آينده انشااله مي خواي هنرمند بشي.خيلي دفتر رو خط خطي مي كني و از اين كارت لذت مي بري.

 گاهي خودت سرت گرم بازي ميشه و ماماني ديگه مي تونه به كاراش كمي برسه قبلنا اصلانمي ذاشتي ماماني كاري انجام بده.

 

فداي پسرگلم بشم كه خيلي باهوشه و شيطوني مي كنه.

الان تو خواب ناز رفتي و ماماني اومده وبلاگ.

امروز شام اصلا نخوردي و فكر كنم باز دندونت داره درمياد آخه غذا خوردنت خوب نشده و دندون هم كه ميخواي دربياري اصلا ديگه نميخوري.

چند دقيقه پيش قربون فرشته كوچولوم برم از گهوارت بلند شدي اومدي پيش مامان گشنت شده بود و يكم شيرخوردي و دوباره خوابيدي.

حتما پاشدي ديدي مامان جاي خودش نيست اومدي هال پيش مامان

آخي نازي...

الهي ماماني فدات بشه كه اصلا گريه هم نكردي و بي سر وصدا اومدي و ماماني از صداي پاهاي كوچولوت فهميد بيدار شدي.

دوست دارم

عشقمي

نفسمي

همه عمرمي

جيگرم

باي بايبای بای

شبت پرستاره عزيزكم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد