امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1393/8/27 20:58
نویسنده : ديلا
67 بازدید
اشتراک گذاری

كوچولوي ماماني

 

از وقتي تودل ماماني بودي جنب و جوشت زياد بود و از موقعي هم كه بدنيا اومدي جنب و جوشت زياد شده. الان كه چهارماهت هست در مورد همه چيز كنجكاوي. وقتي اتاق خواب بهت شير ميدم چراغ خواب كه رنگي هستش ه نگاه ميكني روزها هم به قاب عكس ماماني و بابايي كه تو مشهد در چاليدره بالباس سنتي گرفتن نگاه ميكني و حرف مي زني فكر ميكنم مي دوني خودتم هم اونجا بودي و تو دل ماماني اما ماماني كه اون موقع از وجود پاك و نازنينت خبر نداشت.

عاشق شبكه پويا هستي. از همون موقع تولد ماماني جلوي تلويزيون ميگذاشت وشمانگاه ميكردي.الان كه شبكه ديگه ميزنم مي فهمي و نگاه نمي كني. بايد ماماني بگه كه از كارتون هايي كه خوشت مياد تماشا ميكني.مثلا ماجراهاي تيچ، كربي و...

الان كه دكتر گفته بخاطر استفراغت نبايد بغلطي ماماني مجبور ميشه بالش كنار دست راستت بذاره تا نغلطي و خداي نكرده دوباره بالا نياري اما ماماني تو اينتر نت خونده بود كه بچه هايي كه رفلاكس دارند رو شكم بذاريمشون.نميدونم كه هر كسي يه چيزي ميگه.

خاله ماماني ماهيه خاله هم مي گفت حتما گلوت يه چيزي مونده و شايد هادي پسرخاله يه چيزي دهنت گذاشته چون  علايمش سرفه شديد، استفراغ و اسهاله...

پاهات هم كه اين روزها بلندتر مي كني و ميخواي با دستهاي نازت بگيري نميتوني وشلوارتومي گيري و ميكشي. موقعي هم كه ماماني جلوت مي شينه و باهات بازي مي كني زبون شيرينتو بيرون ميكني و پاهات هم بلند ميكني و به ماماني هي لگد مي زني اينم از فنون جديدته شيطون بلا...محبت

اين روزها دستهاتوپشت سرت زياد مي بري و سرت هم زياد مي خاروني و گوشات هم ميگيري و ميكشي و بازي مي كني.توي گوشهات هم با ناخنات زخمي مي كني و خون مياد.صورتت هم همينطور خش ميكني به همين خاطر ماماني ناخن هاتوكوتاه ميكنه تا خش نكني.

امروز فوتبال ايران و كره بعدظهر داشت و بابايي هم كه تهران ماموريت براي آموزش رفته از اونجا با دوستاش رفتن ورزشگاه آزادي براي تماشاي فوتبال. فكركنم اولين بارش باشه كه اونجا رفته.پنجشنبه ايشاالله ازماموريت بر ميگرده.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد