بدون عنوان

Hi taha goli

...ooh my god

 امروز سه شنبه (93/08/27) چهارماه و نه روزه شدي.

واي خدا جونم امروز چقدر خوشحال بودم نزديك بود بال دربيارم و پرواز كنم چقدر ذوق زده شدم خدايا هزار مرتبه شكرت كه چقدر نسبت به بنده هات لطف و مرحمت داري. بالاخره امروز طاهاجونم تونست ممييشو بگيره.عزيز دلم چقدر مامانيو امروز شادوخوشحال كردي قربون جيگرم برم الهي.صبح كه بيدار شدي نخوردي و ماماني داروهاتو داد و يكم به زحمت شير دوشيد و بهت داد و شما ساعت ده خوابيدي و چون گشنت بود نزديك يازده بيدار شدي و ماماني بهت شيرداد و خداروشكر گرفتي و خوردي.بعد يكم بازي كردي با ماماني...

دوباره ساعت يك خوابت اومد ماماني بردت اتاق خواب تا بهت شير بده دوباره گرفتي و يكم خوردي و خوابيدي و ساعت سه بيدار شدي و دوباره خوردي.امروز نزديك چهار پنج بار تونستي با مميي خودت شير بخوري و فكر كنم داري يواش يواش آشتي مي كني با ممييت يعني كم كم داري خوب ميشي.ايشاالله از اين بهتر هم ميشي.

ماماني بايد بگه از ديشب يكم خوب شدي و ميخوري و ديشب موقع خواب بعد چند روز بغل ماماني شير خوردي و ساعت هشت و نيم خوابيدي مثل هميشه.شب ها هم كه طبق معمول توخواب يكم ميخوري.

اما امروز براي ماماني مثل يه معجزه بود يعني باورم بشه امروز جوجوي ماماني داشت خودش شيرشو ميخورد؟؟؟

البته تو فواصل هم كمي شيطوني مي كردي و نميخوردي امروز فقط شيرمو يك بار دوشيدم بهت دادم خدا رو شكر نميدوني كه چقدر براي ماماني دوشيدن سخت بود اما چاره اي نداشت جيگر ماماني كه چند روزه گشنه ميخوابيد و نميخورد امروز تونست بخوره و مامانيشو خيلي خوشحال كرد طوري كه در پوست خودم نمي گنجيدم.انقدر ناراحت بودم از اينكه ضعف كني و خداي نكرده شير خودت رو نخوري ولي مقاومت ميكردمو و ميدوشيدم تا حداقل گشنه نموني...

الان شيردوبار خوردي و خوابيدي يكي ساعت هفت خوردي و خوابيدي و دوباره بيدار شدي و يكم ديگه خوردي و تا ساعت هشت خوابيدي امروز يكم زود خوابيدي جيگر ماماني.

فرشته نازنينم انگار امروز ماماني دوباره متولد شد و جون گرفت.

انشاالله كه فردا هم خودت ميخوردي از روز پنجشنبه كه واكسنتو زدن چيزي نيخوردي.موقعي كه زياد گشنت ميشدفقط يه ذره ميخوردي و ول مي كردي.

بوسسسسسسس

بوسسسسسسسسس