بدون عنوان

فرداش يكشنبه شد (93/08/25)صبح رفتيم سونوگرافي وقت گرفتيم و رفتيم خونه عزيز.شيرماماني رو كه نميخوردي يعني ممييتو نمي گرفتي و اون روز فقط ماماني شير دوشيد اونم به زور شيشه شير هم چون از اول بهت ندادم نميگرفتي.با قاشق و قطره چكان بهت ميداديم.دكتر گفته بود با شكم پرسونو ببريمت آخه چه جوري وقتي چيزي نميخوردي و فقط يه ذره ميخوردي كه گشنه نموني وقتي خيلي ديگه گشنت ميشد يكم ميخوردي و فقط ميخواستي بخوابي دوروز بود فقط ميخواستي بخوابي و كاري به كارت نداشته باشيم.شما كه روزها خواب نداشتي ماماني تعجب ميكرد چرا ميخواي فقط بخوابي.

اون روز خونه عزيز هم نميخوردي وفقط يه بارايستاده اونم يه ذره خوردي. هادي و خاله زهرا هم اونجااومدن.خاله زهرا دوست ماماني اون روز جمع حال و روز ماماني رو ديد ناراحت شدوهي ماماني رو دلداري ميداد.

بعد از ظهر برديمت با عزيز سونوگرافي رفلاكس معده نشون داد.بابايي هم درست گفته بود.از اونجا ديگه عزيز رفت و ماماني تنهايي تو بغلش بردت دكتر معصومي سونورو نشون بده.رفتم مطب برعكس روز قبل خيلي خلوت بود و اولين نفر بوديم.بردم نشون دكتر دادم برات مثل آدم بزرگاقرص و كپسول امپرازول نوشت و گفت هر روز صبح ناشتايك سومش را باشير تو قاشق بهت بدم و دوره درمان دوهفتگي بهت داد.

قربون جيگرم برم كه خيلي خسته شده بود.توآژنس خوابش برد.

ديروز بود ديگه...امروزهم دوشنبه هستش.بايد بگم از وقتي واكسن بهت زدن از روز جمعه به بعد سه روزه كه روزها شير فقط با قاشق يكم ميخوري و بايد خداروشاكر باشم كه حداقل اونو ميخوري و شب هم كه خوابي مي گيري ممييتو ميخوري يكم.

ايشاالله هر چه زودتر خوب بشي عزيز دل ماماني كه ماماني شب و روز واسش سخت شده...

نميدونم كي دوباره بامميي آشتي مي كني به قول دكتر حتما گلوتو اذيت مي كنه.بايد بگم الان كه خوابي داري سرفه مي كني ولي خداروشكر كمي سرفه ات خوب شده. ساعت هشت ونيم خوابيدي و الان بيدار شدي و يكم خوردي و دوباره خوابيدي.

ماماني مي ترسيد دوباره خوابت بريزه بهم چون از و قتي واكسن زدي شبها دو روز ساعت يازده خوابيدي. ولي از ديروز باز رفتي بخواب مثل روزهاي قبلت.

باز خداروشكر چيزخاصي نيست و ماماني از ديروز كه سونو بردت يكم خيالش راحت شد و اگه ممييت هم يواش يواش بخوري خيالش راحتر ميشه جيگرمامان.

راستي دكتر دوباره وزنت كرد گفت هشت كيلو هستي با كاموا.ماماني بهش گفت بهداشت 7/800  نشون داده اما گفت خوشبختانه عقب نرفتي با اون استفراغت يكم وزنت فرق كرده كه 7/500 بود و گفت بايد بابايي براي ماماني جايزه بگيره.اما متاسفانه بابايي اونجا نبود كه...

دكتر معصومي گفت بهت ديفن هيدارمين و اون يكي تئوفيلين- جي رو بهت ندم.اونجا بود كه فهميدم دكتر معصومي از اون متخصص بيسواد بيشتر ميدونه با اينكه يه دكتر عموميه اما تجربه اش خيلي زياده.

گفت شبها هم بخاطر معدته كه ميسوزه و از خواب بيدار ميشي و گريت ميگيره چون اذيتت مي كنه و اين ور اون ور مي پيچي و شربت گرايپ ميكسچر هم برات تجويز كرد...