امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1393/8/26 22:02
نویسنده : ديلا
84 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق ماماني

امروز دوشنبه 93/08/26  چهارماه و هشت روزت شده.هفته پيش دوشنبه برديمت دكتر فريدون نوري پزشك مثلا متخصص كه ماماني اصلا ازش خوشش نيومد.يك روز شربت ها رو بهت دادم اما رفتم اينترنت ديدم بله شربت هايي كه بهت تجويز كرده اصلا نبايد زير شش ماهگي بهت بدم مخصوصا ديفن هيدرامين كه نوشته بود يادگيري رو در آينده براي بچه مختل مي كنه مخصوصا درس رياضي و فيزيك. به بابايي ز زدم گفتم گفت بهت ندم قطع كنم...

اون روزم دوبار يه بار صبح يه باز هم شب بالا آوردي بايد بگم استفراغت خيلي شديد ميشه مثل آدماي بزرگ.ماماني خيلي ناراحت ميشه حتي ميزنه به گريه اما دوست نداره شما اشك هاي ماماني رو ببيني و ازت پنهون ميكنه ماماني خيلي داغون شده يك ماهي ميشه اينطوري شدي يعني از وقتي رفتي ماه چهارم.

چهارشنبه كه بابايي خونه بود باز شروع كردي به نگرفتن مميي به زور بهت بصورت درازكش يكم دادم و چادر سرم انداختم اما باز نگرفتي و با كمك بابايي كه فن جديدي بود بهت شير دادم باز سرفه شديد كردي و بالاآوردي و بابايي سرماماني داد زد كه بهت زياد دادم اما ماماني ميدونست كه از صبح شير نخوردي چون بابايي خونه نبود. بعد ظهر بالاآوردي و بابايي رفت سراغ اينترنت و كلي گشت و علايم تورو پيداكرد و گفت ريفلاكس معده داري و بايد زير بالشت به گفته دكتر خودت معصومي كه دكتر ماماني تو زمان بچگيش بود بلند باشه تا بالا نياري و هي بابايي مي گفت بايد آروغتو بعد شيرخوردنت بگيرم.دكتر مي گفت بايد حالت عمود و نشسته بهت شير بدم.تمام موارد رو رعايت ميكردم اما باز...

بابايي گفت شربت استفراغ و...بهت ندم بجز رانيتيدين منم حرفشو گوش كردم تا اينكه پنجشنبه شدچهارشنبه نبرديمت دكتر تا اول حموم بري چون بعد واكسنت نبايد سه روز حموم بري.

پنجشنبه 93/08/22 بابايي اداره بود و شما طبق معمول كه دوروز بود شير نميخوردي و صبحش فقط يكم خورده بودي ماماني با آژانس بانوان حجاب كه نزديك خونمونه و ماروديگه مي شناسن بردم بهداشت وزنت 7/800بود چون كاموا نپوشونده بودمت و دور سرت 41 و قدت هم قربونش برم روز به روز بلندتر ميشه65بود و گفت همه چيت خوبه و فعلا وزنت با نمودار مطابقت داره.بالاخره واكسنتو زدن اومديم خونه...

اونجا چندتا دختر دانشجو كه دوره ميديدن ازت خوششون مي اومد و ازت عكس مينداختن و اسمت كه تو پروندت اميرعباس صدات ميكردن...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد