امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1393/8/19 21:49
نویسنده : ديلا
64 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنازي ماماني

امروز دوشنبه (93/08/19) رفتي ماه پنجم و ديروز ماه چهارمت تموم شد.قربونش بره ماماني كه داره زرگ ميشه و واسه خودش مردي ده هزا ماشاالله.

امروز بابايي صبح ماموريت تبريز رفته بود و بعد ظهر اومد برديمت دكتر متخصص كودكان فريدون نوري، آخه سرفه هات خوب نميشد و بابايي ديروزعصاره پيچك برات گرفته بود كه امروز به دكتر گفتيم گفت اونو براي بچه ها ندين...راستشو بخواي من زياد از اين دكتر خوم نيومد نمي دونم چرا؟همكاراي بابايي معرفي كرده بودن.

گفت خدارو شكر گلوش عفونت نكرده از اثرات سرماخوردگي كه باقي مانده و دو تا شربت نوشت يكي ديفن هيدرامين (شربت سرفه) و اون يكي تئوفيلين- جي(كاهش اسپاسم و باز شدن راه تنفسي).بايد بگم تو ماشين يه كم شيرخوردي اما دوباره سرفه كردي و بالا آوردي..نمي دونم چرا اينطوري شدي و ماماني از اين بابت خيلي نگرانه.دكتر وزنت كرد گفت هشت كيلو هستي البته سرهمي كامواپوشيده بودي كه نيم كيلو ميشد.دكتر گفت يك كيلو اضافه وزن داري اما من قبول ندارم چون ر ماه يك كيلو اضافه ميكردي اما تو ماه چهارم كه مريض شدي فقط نيم كيلو اضافه كردي و به نظر ماماني بايد هشت و نيم كيلو ميشدي پس با اين حساب نيم كيلو هم كم داري حالا يكي دو روز ديگه مي بريمت بهداشت تا واكسن چهارماهگيتو بزنن ببينم وزنت چقدر شده.

قربون جيگلي برم كه روز به روز بازيگوشتر و نازترو خوشكلتر ميشي و دستهات هم طبق معمول هميشه تو دهنته مخصوصا وقتي مي غلتي و رو شكم قرار داري...

دكترگفت اگه سيرنميشي فرني بهت بديم روزي سه بار چهار قاشق.منم همين فكرو مي كنم...

راستي موقعي هم كه شير مي خوري با مميي بازي مي كني و به چشماي ماماني نگاه مي كني و حرف ميزني فكر كنم ميخواي چيزي بگي.الهي كه ماماني قربون اون چشماي معصوم و نازت بره كه ماماني رو محو تماشات ميكنه و وابسته تر...

بوس بوس نانازييييي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد