امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1394/9/19 22:48
نویسنده : ديلا
63 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنين پسرم

عشق مامان و بابا

امروز پنجشنبه نوزدهم آذرماه سال 1394 درست هفده ماهه شدي و ايشاالله يك ماه ديگه يك ونيم ساله ميشي.چشمک

خيلي از قبل تر خوشگلتر و بانمك تر شدي و موهات هم خدارو شكر خوب دراومده.ديگه ماماني نميذاره بابايي موهاتو كوتاه كنه.خداروشكر دراومده موهات چون زمستون در راهه و ممكنه سردت بشه.البته فعلا آذر ماه هستيم البته يكشنبه كه پانزدهم ميشد برف سنگيني باريده و شما همش از پنجره آشپزخونه به اومدن برفا نگاه ميكردي و همش مي گفتي برف.البته مخفف ميگي بـَ.بوس

الهي ماماني قربون اون زبون شيرينت بشه كه مثل طوطي هر چي ميگيم ادا مي كني و يه جوري نشون ميدي كه بلدي حرف بزني.خيلي هم قشنگ و سليس حرف ميزني.تازگي ها كدو هم ياد گرفتي و خيلي شيرين ميگي.

مامان كه ميگه بريم نماز بخونيم.يهو ميري كشو ميز تلويزيون رو باز مي كني  و جانماز و مهر رو درمياري تا نماز بخونيم.قربون پسرگلم برم كه نمازخونه...چشمک

انشاالله كه سرباز امام زمان (عج)بشي جيگر مامان.

موقعي كه اذان تو تلويزيون نشون ميده دستت رو ميزاري گوشت و زمزمه مي كني و قرآن هم كه ميخونه با صداي زيبايت زمزمه مي كني و اتاق رو دور ميزني همزمان با خوندن قرآن.

الهي ماماني فداي اون قرآن خوندن و نماز خوندن هات بشه كه مهر هم بعضي وقت ها سرت رو ميزاري و سجده ميري و بعضي وقت ها هم مهرمامان رو برميداري و نميزاري بخونه.

تازگي ها بابايي يه جناب خان هم واست خريده همش بااون حرف ميزني البته با پيشي ماماني هم زياد حرف مي زني و ميگي ميو و بغلت مي كني.البته به ان ان ها خيلي علاقه داري و تو تلويزيون و كامپيوتر كه مي بيني صدات درمياد ان ان تسسسس.خخخخخزبانبوس

فداي وروجكم بشم كه غذا زياد ميلش نمياد با سرگرم كردنت بهت يكم ميدم اما تخم بلدرچين رو آب پز ميكنم خوب مي خوري خدا رو شكر اين يكي رو خوب مي خوري و دوست داري بخاطر كوچك بودنش.تخم بلدرچين هم فوايد بسياري داره از جمله آهن كه هفت برابر نسبت به تخم مرغ معمولي زياده و...

بابايي ميگه بخاطر تخم بلدرچين هست كه زود شروع كردي به حرف زدن البته ميگن دخترا نسبت به پسرها زودتر حرف ميزنن اما شما از نورا جون و رها جون خيلي زرنگي و خوب حرف ميزني.

همش ماما وبابا ميگي توخونه و اين ور اون ور ميري.تازگي ها بابايي يه صندلي بادي هم برات خريده كه شكل قورباغه هست و دوسش داري و ميشيني روش و كارتن تماشا ميكني البته اينم ماماني بگه كه به فيلماي بزرگترها بيشتر علاقه داري تا كارتن.

تا لامپها رو هم خاموش نكنيم و تلويزيون رو نبنديم و نريم اتاق خواب شما هم خوابتون نميبره .امروز تصميم گرفتم زودتر بخوبونمت و ده خوابيدي البته يكم اين ورو اون ور چرخيدي و بالاخره بيست دقيقه كشيد خوابت ببره.

امروز ده خوابيدي و ماماني رو خوشحال كردي چون زودتر اومد به وبلاگت.ماماني هم خسته ميشه ديگه عشق پسملي.بغل

عادت كردي يازده به بعد بخوابي و اين برات بده.بچه ها بايد يكم زودتر بخوابن.

خيلي هوس حلوا كردم ميخوام يكم درست كنم جونم ممنون كه بهم وقت دادي و به قول خودت ناناي كردي.آرد گندم نداريم حالا ببينم با آرد برنج مي تونم درست كنم تا حالا با آرد برنج حلوا نپختم.امروز هم كه شهادت حضرت محمد و امام حسن بود فردا كه جمعه هست پس فردا شنبه شهادت امام رضا عليه سلام و ماه سفر هم تموم ميشه.

فردا شايد بريم خونه خاله و هادي پسرخاله و شايد هم عيادت زن دايي ليلا رفتيم.

خواباي نازنازي ببيني عشق مامان

نفسمي

جونمي

ميميرم برات پسرگلم

بوس ناناييييييييييييي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد