امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1393/11/7 23:23
نویسنده : ديلا
70 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دل ماماني و بابايي

امروز سه شنبه هفتم بهمن ماه ،درست شش ماه و نوزده روزه كه به جمع ما پيوستي...محبت

شنبه همين هفته كه چهارم بهمن ماه ميشد و شش و نيم ماهت بود بعد از ظهر رفتيم با شما خونه خاله الميرا رهاجون رو ببينيم آخه شما و رهاجون تو يك روز بدنيا اومدين همانطور كه قبلا گفتم...

بايد بگم اونجا فقط اين ور اون ورو نگاه مي كردي و به رهاجون اصلا توجه نداشتي بر عكس رهاجون از ديدن ما خيلي ذوق زده شده بود  و همش مي خنديد.خاله الميرا مي گفت شمارو ديده دادوفرياد نميكنه و ساكته اما نميزاره كارامو انجام بدم...قربون هر دوتون برم كه هر كدوم تو لاك خودتون بودين.اما رهاجون به ماماني همش مي خنديد..

رهاجون همش سعي مي كرد توجه شمارو جلب كنه اما شما  اصلا به رها جون توجه نميكردي...چشمکغمگین

فكر مي كنم با دخترا ميونه خوبي نداري..

ماشاالله شما و رهاجون روز به روز خوشگلتر و بانمك تر ميشين آخه رهاجونو تو جشن سيسمونيش ديده بوديم بعد از جشن سيسموني شما...تقريبا ميشد پنج و نيم ماه كه همديگر رو نديده بودين و ماماناتونم همين طور...

ديروز دوشنبه خونه عزيز مهمون بوديم پاگشايي زن دايي و خونوادش بود.شما هم نميذاشتي ماماني به اونا كمك كنه و يكم خوابيدي و ماماني بهشون كمك كرد.ديشب خيلي خوش گذشت و شما هم كه شبها ساعت ده مي خوابي اونجا يكم خوابيدي و ساعت دوازده پاشدي و اومديم خونمون و شما طبق معمول وقتي مهموني مي خوابي خونه كه مي آييم فقط مي خواي بازي كني.ساعت يك خوابيدي و ماماني هم تونست استراحت كنه..

قربونش برم الهي كه داره روز به روز خوشگلتر ميشه...

الهي ماماني فداي اون خنده هاي قشنگت بره...

از وقتي وارد ماه هفتم شدي يكم غذا ميخوري..

يعني سرلاك به زور سه چهار قاشق ميخوري و زده ميشي..

فرني هم همين طور...

اما سوپو خيلي دوست داري و يكم بيشتر از اونا ميخوري..

از حريره بادام هم يكم مي خوري ولي نه مثل سوپ..

اميدوارم اين ماه بتوني وزن كم ماههاي گذشته رو جبران كني چون نموداروزنت داره نزولي ميشه.ماه قبل يعني ماه ششم وزنت 8/400 بود و قدت هم كه ماشاالله 69 شده ...

جيگر ماماني از وقتي وارد ماه هفتم شدي داري شيرت هم ميخوري و اول ميخواي شير بخوري بعد غذا...

خدا رو هزار مرتبه شكر ميكنم كه بعد سه ماه خستگي مي توني ديگه شيرتو بخوري و خستگي اين سه ماهو از تن ماماني در آوردي قربونت برم عشقم..

دوست دارم نفسم

تا بعد زود....

بوس بوسبوسبوس

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد