امير عباسامير عباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

جان ني ني

بدون عنوان

1396/1/11 0:08
نویسنده : ديلا
97 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان

امروز پنجشنبه دهم فروردین ماه سال 1396 هست و شماهشت روز دیگه 33 ماهت تموم میشه و میری انشاالله ماه 34 ام.

جمعه 20ام اسفندماه نتونستم بیام وبلاگت و زود رفتم چون خیلی حالت خوب نبود و بیدار شدی و همش گریه میکردی فقط میخواستی اون روزها بخوابی و هی به مامان می گفتی بیا بخوابیم و چیزی هم که نمیخوردی.

چهارشنبه سوری هم که 24 ام اسفندماه سه شنبه شب بود قورمه سبزی غذای مورد علاقه ات رو برات پختم و بابایی خونه نبود اما بهش لب نزدی.

همون هفته دوبار دکتر بردیمت.گلوت هم عفونت کرده بود و دکتر گفت ویروسیه.

خیلی نگرانت بودم اما منو بابایی هم این مریضی رو گرفتیم و تا یک هفته بعد عید خوب نشدیم.

الان خدارو شکر حالت بهتر شده و غذا میخوری اما باز امروز قورمه سبزی پختم فقط نهار خوردی و شام نخوردی و فقط شیرباز زیاد میخوری.

این مریضی رو همه گرفته اند و تا سه هفته طول میکشه خوب بشن.

خدا رو شکر شما حالت خوب شده وامروز هم با مامانی بعد از ظهر یکم پیاده روی کردی و رفتیم تاب بازی و 7برگشتیم خونه.

این روزها خیلی بی قراری می کنی و سریه چیزی همش گریه وزاری می کنی و لج می کنی.مخصوصا اینکه از وقتی مریض شدی همش میخوای زمین بخوابیم و رو تختت نمی خوابی.

مسواک هم که قبلا خودت میزدی دیگه اصلا نمیزنی و میخوای دندونات سیاه بشه.و اصلا تمایلی نداری مسواک بزنی وهمش میگی بزار دندونام سیاه بشن و...

مامانی از این بابت خیلی ناراحت و نگرانت میشه و واقعا نمیدونه جیکار کنه تا شما مسواک بزنی و وقتی هم میزنی همش خمیر قورت میدی.

مامانی از این موضوع خیلی ناراحت شده و گاهی هم به زور بهت مسواک میزنه اما شما گریه می کنی و نمیزاری و مامانی دیگه کاریت نداره. فقط چندبار سرت داد کشیدمو بعدش پشیمون شدم که چرا اذیتت کردم اما دیگه کاریت ندارم هرطور دلت میخواد خوش باش جیگرم.

توفرشته نجات مامان هستی و مامان حتی دلش نمیخواد سرسوزنی اذیت بشی.

فقط نمیدونم چرا بیقراری میکنی وبعضی وقتها بدخلقی و اذیت میشی.

از خدا میخوام فقط بهم صبر بده و شما همیشه سلامت باشی و شیطونی کنی و هیچوقت اذیت نشی ومنم خوشحال باشم عزیز دل مامان.

خیلی خیلی دوستت داریم و عاشقتیم

تازگی ها شیرین زبونتر شدی و با زبون شیرین خودت به مامانی میگی مارماری و به بابایی هم بابادی.

بعضی وقتها هم وقتی میگی مامان خانومی خیلی کیف میکنم وبهت افتخار میکنم.

وقتی خوابت نمیاد توی رختخواب با خودت صحبت می کنی و کارهایی که روز انجام دادی رومرور می کنی وبا خودت زمزمه میکنی و میگی مثلا عموپورنگ محله گل و بلبل برفک هست وبهش آقای کثیف کار میگی و میگی به من نگو استادمن کوچیکتم.وااااای من خیلی این جملتو دوست دارم و لذت میبرم از حرف زدنت جوجویم.محبت

عیددیدنی بعضی جاها رفتیم و بعضی هم بخاطر مریضیمون نرفتیم اما خونه دایی با معصومه خیلی بهت خوش گذشت و معصومه به ناخن هات لاک زد وشماهم که خیلی لاک دوست داری.

راستی بابایی بهت عیدی داده و عیدی هات رو جمع می کنی و همش میگی به من عیدی بده و میزاری جیبت رگ قلبم..بوس

 

مامانی یه لباسی خریده وقتی میپوشه میگی خانم چمنی.الهی قربون اون مهربونیهات بشم.که میگی مثلا مامانی فلان لباستو بپوش و میگی خیلی قشنگه و بهت میادوفلان...

خودت هم امسال عیدکه برات کت وشلوارخریدیم خیلی بهت میاد و همه ازت خوششون میاد.

شما نفس مامانی عشقم

خداوندا بهم صبر بده تا کودکم همیشه شاد زندگی کنه...

دوست دارم

خوابای خوب ببینی

بوس لالابای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان ني ني می باشد